* اسدصدیقی یک یوزپلنگ راباتله چندسال پیش گرفت که ازنوع
نادری بود. جانور مذکور،شب ها مرغ وخروس های زیادی رادرمدت چندماه درروستای بنارآب شیرین شکارکرده بود.1
* عسکرعسکری علاوه بربنـّایی و کفاشی ، صنعتگری ماهربودوازحلبی سرپوش وسوت می ساخت.
*محمدحسن فرزندغلامحسین(ازاهالی بنار) دریکی ازسال های قحط، پاچال2 گندمی داشت که نمی فروخت و بین مردم بنار، مجانی تقسیم می کرد.
*مردم بنار برای پوشاندن سقف خانه هایشان، ازاطراف بویری، غرق3 می آوردند.
* زنان بنار، پخت بَل بَل4 وگِرده5 را، اززنی به نام« دی احمدو»6که ازتنگستان آمده بودودربنارسکنی گزیده بود یادگرفته اند.
*برجکلی7 دربنار، لب رودخانه، به دستورمیرزامحمدخان8، به منظوردفاع ازدشتستان درمقابل شبانکاره ساخته شده بود.
*مردم بنار به اسدکهنسال سفارش می کردندکه ازبنارسلیمانی برای تلیتشان کاکـُل9 بیاورد.
___________
1- خبراین یوزپلنگ درروزنامه ی کیهان نیز چاپ شدکه دربخش «ربع قرن پیش درچنین ماهی»، به آن خواهیم پرداخت.
2- paachaal گودالی حفرشده درزمین که درزیروروی آن کاه ریخته وغلات رامیان آن نگهداری می کنندو...روی پاچال راباخاک می پوشانند[وروی آن راگل اندودمی کنند.]سیری درگویش دشتستانی- پری برازجانی صفحه ی 291
3- خرگ.«درخت استبرق.برگ های این درخت شبیه به برگ سیب ولی ضخیم تراست....همان- صفحه ی 506
4- نانی که خمیرمایه داشته ودرتنورپزند...گاه این نان راباروغن یاکره چرب کرده وشکرمی پاشند. همان. صفحه ی 270
5- ... نوعی نان کوچک وضخیم ومدورکه باچای یاشیرمی خورند. طرزتهیه: پس ازورآمدن خمیری که ازآردگندم، دوشاب، خمیرمایه وادویه های مختلف تهیه می شود. این نان راپهن کرده وکنجدمی پاشنددرتنوریاروی تاوه می پزند. سپ روغن یاکره می مالند.
6- درباره ی این پیرزن دربخش های قبلی سخن رفته ومی توانید به بخش اجتماعی، مقاله ی 7قسمت ساکنا ن بنار: عبدحسن ودی احمدو رجوع کنید.
7- borjkali این برج درزمین های معروف به محمدترکی، بین بناروصفی آبادواقع بودکه آثارآن تاچنددهه پیش پیدابود. ازاین برج ونحوه ی ساختن آن درآینده سخن خواهیم گفت.
8- درباره ی شهیدمیرزامحمدخان غضنفرالسلطنه وارتباط وی بابناردرآینده سخن خواهیم گفت.
9- شورگیاهی است صحرایی که آن رامانندسبزی باغذا، به ویژه بانان وماست[وترید- تلیت]می خورند. درلغت نامه دهخداازقول مؤلف آنندراج آمده است،« درسامی گفته یکی ازاقسام شوره گیاه است صحرایی که فقراخورند...وازفرهنگ ناصری آرد: خوردن آن درفارس متداول است .به لغت نبطی قاقلی وبه پارسی شابانک نیزگفته اند.» سیری درگویش دشتستانی- پری برازجانی صفحه ی 527- پاورقی ازمحمدغلامی